Jun 10, 2015

Schindler's List 1993


خب ... بالاخره اینم از فهرست شیندلر.
آدم هر فیلمی که میبینه، هر کتابی که می خونه؛هر دوست جدیدی که پیدا میکنه و حتی به هر غریبه این که سلام میکنه داره یه چیز جدید به زندگیش اضافه میکنه. اما بعضی از کتابا . آدما و فیلما چیزای جدیدتری ان. چیزای بزرگ تری ان. و بعدها مثلا ده سال دیگه یا بیست ساله دیگه وقتی برمیگردی نگاه میکنی میبینی همون فیلم همون کتاب همون آدم خیلی جاها نقش داشته. توی ضمیر ناخودآگاهت زندگی میکرده و تصمیم میگرفته و بوده...
فهرست شیندلر... از اون فیلم هایی هستش که حتی اگر اشک آدمو درنیاره - که البته اشک منو در آورد- ولی یه چیزی رو تکون میده تو وجود آدم و قابلیت رخنه کردن به ذهن و ماندگاری های ده بیست ساله رو داره...
ماندگاری خووووووب. ماندگاری تاثیرگذار. و البته تعالی بخش
حالا بگذریم از اینکه چقدر فیلم برداری فیلم خوب بود. چقدر دیالوگا عالی بود و همش همه ی شخصیت ها سعی نداشتن توی تک تک حرفاشون یه جمله ی قصار داشته باشن. جنگ بود و انسانیت. با کسی شوخی نداشت ولی در عین حال خیلی هارو به هم نزدیک کرده بود. و باعث شده بود خیلی ها خود واقعی شون رو نشون بدن. جنگ، اووووووه چه واژه ی پُریه این جنگ. البته عشق بود. چیزی که همیشه هست. گاهی در لفافه و گاهی مبتذل و مشخص. ولی همیشه هست و به همه ی کارا جهت میده و دلیل محکمی واسه خیلی چیزاست. 
و اینم بگم که من تقریبا عاشق رالف فینس شدم! همون لرد ولدمرد مرموز و باهوش و تاریک هری پاتر اینجا یه آدم کش مست شکم قلمبه بود. کسی که شبانه روز در "تلاش" بود که یه عوضی باشه.
به نظرم بازیگر خوبیه. از پس دو تا دنیا متفاوت خیلی خوب براومده. لرد ولدمرد و ژنرال آمون فرسخ ها با هم فاصله دارن و اون این فاصله رو خیلی خوب طی کرده. 
و خب نمیشه که از این فیلم حرف زد و از آهنگ فوقالعاده ی "یکشنبه غم گین" ِش هم یادی نکرد. به نظرم انتخاب این آهنگ خیلی عااااااالی بود. و چقدرم خوب وختایی پخش می شد و چقدر به موقع کات می شد. :)

Dear Gavalda

  Today the postman came and my deliverd books arrived. I was so excited about them. Mostly I was excited about "The consolations Of Ph...